پارت چهل و دوم

زمان ارسال : ۱۶۰ روز پیش

برادرش قبلا به او گفته بود این کار را به این دلیل انجام داده است که واقعا از مرتضی خسته شده است! فرهاد نگاه حرص خورده‌اش را پس از مکثی طولانی بالاخره از روی خواهرش برداشت و به گلشنی نگاه کرد که توجهی به فریال نکرده و هنوز هم خیلی منتظر به مردمک‌های فرهاد نگاه می‌کرد.
- من... من مرتضی رو فرستادم کمپ!
دهان گلشن نیمه باز ماند. هیچ حرکتی نکرد و کمی شوکه شد. خیلی طولانی و خیره نگاهش کرد...

1195
144,219 تعداد بازدید
6,453 تعداد نظر
123 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

آزاده دریکوندی : ۴ ماه پیش

❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارت‌های این رمان دوباره به حالت وی‌آی‌پی بر می‌گردن.
با احترام
نویسنده‌ی رمان

آزاده دریکوندی : ۳ ماه پیش

🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان

آزاده دریکوندی : ۳ هفته پیش

سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚

امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • میترا

    00

    واقعا دلم نمی خواهد گوشی را زمین بگذارم تا قسمت بعدی را بخوانم😍😍

    ۵ روز پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    این باعث افتخاره که تا این اندازه شما رو مجذوب کرده🥰💚💚💚

    ۵ روز پیش
  • مهدخت

    00

    کاش سحر یکم با دل دخترش هم راه میومد

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    واقعا ای کاش....☹️

    ۲ ماه پیش
  • اموزگار

    00

    سحر هم اصلا ارتباط برقرار کردن با دخترش روبلد نیستا

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    نه متاسفانه اصلا اصلا بلد نیست🥲💔💔

    ۳ ماه پیش
  • ایلما

    00

    ۱عالی بود ۲یادم نیس راستش😂۳اونجایی ک پیمان مچ فریال ومعین وگرفت اطراف خونه مادربزرگه😁۴همه ش خوب بوده۵میخام دعوای نازنین وفریال ببینم🤣۶ببخشیدگلم من نتونستم تاالان پارت وبخونم کامنت بزارم درگیر بودم

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    دعوای نازنین و فریال🤔والله نازنین که از همین الان موضع خودش رو روشن کرده ولی طفلی فریال! خودش خواهرشوهر خوبیه ولی فکر کن نازنین نصیبش بشه 💔

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    ممنونم از اینکه هر زمان میای کلی حضور خودت رو با انرژیت اعلام می‌کنی😍💚

    ۵ ماه پیش
  • ایلما

    00

    خدای من این فریال چقدربی چشم ورو شده حق داره سحر 😂ولی خدایش خوب اومداینوهرکی معین وببینه عاشقش میشه

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    این داستان: مردی که همه رو عاشق خودش می‌کنه🤦

    ۵ ماه پیش
  • zahra

    00

    خیلی جالبه فرهاد قضیه ازدواج خودشو پیش برد ولی فریال نمیتونه از نظر خودش دفاع کنه انگاری سخت گیری که عطا برای فرهاد داشت اونو قوی تر کرده

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    دقیقا دقیقا 👍 فرهاد قوی بار اومده و برعکسش فریال ضعیف بار اومده💔از بس عطا مداااام حمایتش کرده و نذاشته با هیچ مشکلی مواجه بشه این دختر الان انتظار داره دیگران مشکلش رو حل کنن💔

    ۵ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    1️⃣واقعا آره خیلی برام عزیز فرهاد 😍و ترمه رو مخ باید حذف بشه و گرنه خودم حذفش میکنم شبانه میام میکشمش😁🤣😜😎گفت بودی کامنت ها رو بترکونیم ترکندم بیشتر از برنامه اجازه نمیده🙈😎😁😉

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    شاید ترمه قراره یه نقشی داشته باشه که نمی‌ره🤔

    ۵ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    5-غم و شادی و هیجانشون با قلبم حس میکنم و این خیلی خوبه مرسی ❤️💋4-خیلی بهم میان و خیلی خیلی خوب میتونن همو درک کنن و مشکلاتشون حل کنن و اگه تا آخر رمان یه بار چهارتایی برم بیرون خیلی باحال میشه 😍

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    در نتیجه زوج‌هامون خوبن😍

    ۵ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    5-اتفاقا اصلانم عاشقانه هاشون لوس نیست به نظرم خیلی رمانتیک و قشنگه و اصلا بزرگنمایی نکردی چیزی که در زندگی واقعی هست رو نوشتی و من اینارو با قلبم احساس میکنم خیلی خوبه جوری نوشتی که من شادی و غم...

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خوشحالم نظرت اینه😍😍😍😍😍

    ۵ ماه پیش
  • فاطمه

    00

    بده بکشمش این سحر رو. از زن های خانواده مظفری به جز فریال متنفدم. بیچاره دست کیا افتاده😥😥 در و بلای معصومه خانوم بخوره تو سر سحر🤣🤣🤓🤓

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    اصلا هم مشخص نیست طرفدار خانواده امینی هستی😂

    ۵ ماه پیش
  • فاطمه

    00

    چه پارت خوشگلی🤓🤓 چه قدر بدم میاد که به دخترها گیر می دن، به پسرا نه. بعد هم می گه پسرها چیزی برای از دست دادن ندارن. یعنی چی؟ چون دختر بدبخت بعداً نمی فهمه یارو چه غلطایی کرده، هر کاری خواست بکنه؟😠

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    منم واقعا بدم میاد از این حرف😑😑😑 متاسفانه این اصلا عدالت نیست که به قول سحر خانم پسرا چیزی ندارن از دست بده😐

    ۵ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    2-گناه داشت فریال دلم براش سوخت اینطوری موهاشو کشید💔😪 معلوم شد سحر یه رگ وحشی داره بگیریتش دیگه اهمیت نداره گرفته😉3-کاری که فریال کرد از عشقم دفاع میکردم👍🙈

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    تازه مادرها یه آپشن به اسم دمپایی هم دارن😂

    ۵ ماه پیش
  • آمینا

    00

    احساساتشون واقعی و پراز عشقه من واقعا موقعی که این دوتا زوج یا۴تا کاراکتر باهم احساسی حرف میزنن عشق میکنم(دریک کلام عاشقانه ی واقعی)بازم مرسی من دیگه کامنتام تموم شد واسه یکشنبه دیگه کامنت ندارم🥰🥰🥰

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خوشحالم که در نظرت کنار هم قشنگن😍 دلیلت موجه هست عزیزم شما هر پارت به من کلی لطف داری🫂

    ۵ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    3️⃣ 1-واکنشش خیلی قشنگ بود و بهش حق میدم چون دوست داشت که داداشش پاک بشه ولی زورش نمی رسید و دم فرها گرم😍😁😎2-حق داره مادره نگران بچه اش باشه ولی نباید اونطوریم درباره معین و فریال قضاوت میکرد🤕😪

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    این رمان پر از قضاوته💔

    ۵ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    خب خب اول مرسی بابت هدیه عزیزم دیروز تا حالا وقت نکرده بخونم تازه خودندمش عالی بود مرسی 💋دوم اینکه سحر چه تهمت های سنگینی به دخترش زد واقعا بهشون نمیچسبه مخصوصا به معین که برای یه دست گرفتن آنقدر بهش

    ۵ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آره واقعا... به پسر خودش این حرفا بیشتر می‌چسبه تا معین😂😂😂

    ۵ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    بهش گیر دادن والا🤣خودشم این همه عذاب وجدان گرفت بد این چی میگه دقیقا 🤦 ♀️2️⃣خواهش میکنم عزیزم قابل تو نداره ارزش تو بیشتر یه نظر با این رمان توپت و اخلاق خوبت عزیزم 💋❤️

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید